دوقلوهاي ماماندوقلوهاي مامان، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دو قلوهای مامان

۲۰هفتگی (بارداری)

بالاخره اومدیم خونه عزیز های مامان چند روز پیش رفتم پیش دکتر ، نمیدونم چرا چند وقت بود تند و تند دست و پام میلرزید ، خانم دکتر گفت که فشارم پایینه و تند و تند بایید یه چیز شیرین بندازم دهنم خدارو شکر وضعیت شما خوب بود  ، خیالم راحت شد ، اخه بیشتر نگرانیم برای شماست این بار دیگه دکتر خیلی جدی گفت که بایید استراحت مطلق باشم ، سخته اما چاره ایی ندارم شما ها خوب باشید ، منم خوبم قربونتون برم                                         ...
15 ارديبهشت 1392

۱۶هفتگی (بارداری)

عزیز های دلم چی بگم که هرچی از احساسات الانم بگم کمه . . . عاشقتونم ، مخصوصا الان که دیگه تکوناتونم میفهمم  بخاطر شدت ویارم ، پیش مامان جون اینا اومدم و قراره تا خوب شدنم همینجا باشم غربالگری اول رو هم خدا رو شکر خوب گذروندیم و مشکلی نداشتیم فقط دارم روز هارو واسه دیدنتون میشمارم ...
10 ارديبهشت 1392
1